نویسنده: سیما لبیبی
همه ما تجربههایی داشتهایم از زمانی که عدم دقت در ارسال صفحاتی به چابگر منجر تکرار چندباره و اسراف در صفحات کاغذ شده است، وقتی یک اشتباه تایپی در کم گذاشتن یک صفر منجر به خسارت ریالی به سازمان گردیده است تا زمانی که یک راهبرد انتخاب شده در یک مذاکره حساس به علت نداشتن شناخت کافی از طرف مقابل به شکست منجر شده است….
احتمالا در دو جایگاه قرار گرفتهاید وقتی که خودتان این خطا را انجام دادهاید یا زمانی که یک کارمند یا همکار شما در ایجاد این موقعیت مقصر بوده است.
دکتر ران فریدمن در کتاب بهشت کارکنان (بهترین مکان برای کار کردن) به این موضوع به صورت مفصل پرداخته است. به نمونههای از اشتباهات اشاره میکند و اینکه چطور یادگیری ازآنها منجر به توسعه افراد شده است. به طور مثال سارا بلیکلی که امروزه یکی از میلیاردهاست و شرکت او بیش از دویست گونه “گن” با برند اسپنتکس به بازار عرضه میکند دلیل موفقیت خود را به پدرش مرتبط میداند که هر شب سر میزشام از فرزندانش این سوال را میپرسید: “امروز در چه زمینه یا موضوعی شکست خوردید؟” سارا بلیکی در مصاحبه ای با آندرسون کوپر از سی ان ان مطلب را اینگونه بیان میکند:” کاری که پدر میکرد توضیح دوباره موضوع شکست برای من و برادرم بود. از دید او شکست نتیجه نهایی کار نبود. تنها نشان می داد ما در رسیدن به هدف، به اندازه کافی نکوشیدهایم. از همان دوران نوجوانی به ما آموخت تا در انجام کارها و برنامهها بیشتر بکوشیم و از محدوده تن آسایی بیرون برویم.” بلیکی آموخت که خطا و شکست را نشانه ضعف شخصی ندانسته، بلکه بخشی از فرایند یادگیری به حساب آورد. این گونه اندیشهها او را برای تحمل هرگونه دشواری آماده کرده و دلیری روبروشدن با مانع های گوناگون در راه برپا نمودن شرکت موفق اسپنتکس را برایش فراهم ساخت.
متاسفانه یادگیری قدیمیترین بهانه برای شکست در اجرا است. مدیران هنگامی که به نتایجی که قولش را داده بودند نمیرسند، بر این بهانه تکیه میکنند. کارآفرینان تحت فشار برای رسیدن به موفقیت، وقتی میخواهند آنچه یادگرفتهاند توضیح دهند، بسیار از خود خلاقیت به خرج نشان میدهند، اما شما نمیتوانید آن را خرج کنید یا به بانک بدهید، نمیتوانید آن را به مشتریان بدهید یا به سرمایه گذاران بازگردانید! این مطلب باعث شده است که یادگیری آوازه بدی در حوزههای کارآفرینی و مدیریت پیدا کند. اریک ریز پس از ورود به این چالش مفهوم یادگیری معتبر را در کتاب نوپای ناب مطرح میکند و تشریح مینماید که چگونه یک شکست میتواند به یادگیری معتبر تیدیل شود. اریک می گوید: ” اگر هدف اساسی یک کارآفرینی، ساختن سازمان در شرایط عدم قطعیت فراوان باشد، مهمترین کارکرد آن یادگیری است. باید این حقیقت را دریابیم که کدامیک از عناصر راهبردی ما درست کارکرده و ما را به آرمان مان می رسانند و کدام بی فایده هستند. ما باید بفهمیم که مشتریانمان چه میخواهند و اینکه آیا در مسیر رشد کسب و کار پایداری قرار گرفته ایم یا خیر.”
به این وسیله چطور اشتباهات یا در واقع تجربیات، منجر به با ارزشترین دارایی سازمان میگردد و چطور شکستهای خیلی بزرگ در حد از بین رفتن یک کسب و کار در صورتی که با یادگیری معتبر همراه باشند منجر به ایجاد کسب و کارهای جدید و موفق در آینده میگردند.
از همهی اینها که بگذریم، میخواهم در خصوص آنچه در Becg تجربه کردم و آموختم بنویسم.
در becg یک قانون در این خصوص وجود دارد.
برای هر اشتباه 1000 تومان داخل صندوق بیانداز و آن را در دفترچهای که در کنار صندوق قراردارد بنویس!
مهم نیست اشتباه تو چقدر بزرگ است. مهم این است که:
- متوجه آن شدهای
- مسئولیت آن را پذیرفتهای و خود را جریمهکردهای
- با صداقت آن را اعلام کردهای
- به اینکه چطور میشود آن را جبران کرد فکر کردهای
- راهکاری برای جلوگیری از تکرار مجدد آن پیدا کردهای
همه این موارد به صورت فردی انجام میشود. اما در تیم چه اتفاقی میافتد.
در یک دوره زمانی معمولا یک ماهه، طی یک فرایند هیجان انگیز در صندوق بازمیشود. معادل آنچه که در صندوق جمع شدهاست، از طرف سازمان به صندوق اضافه میشود، (یعنی ما پذیرفتهایم که در هر خطایی که رخ داده است سهیم هستیم.) در کیفیت و کمیت آموزشهایی که به کارکنان دادهایم، در اطلاعاتی که در اختیار آنها قرار دادهایم، در میزان تجربهی ناشی از تفویض اختیار که ما در فراهم کردن فرصت آن نقش داشتهایم و … در همه این موارد سازمان هم به اندازه افراد مسئولیت خطا را میپذیرد و برای یادگیری از آن تلاش میکند.
سپس هر آنچه در صندوق جمع شده است، به یک ضیافت جمعی نهار یا شام اختصاص می یابد.
و البته هر آنچه در دفترچه اشتباهات نوشتهایم میخوانیم و با همفکری هم سعی میکنیم، سایر راهکارهایی که به ذهنمان میرسد تا از تکرار مجدد این اشتباه جلوگیری کند جمع آوری و ثبت میکنیم.
در ادامه چند پیشنهاد خصوصا برای رهبران تازه کار (برخی برگرفته از کتاب بهشت کارکنان)
- ازخود بپرسید امروز در چه مورد خطا کرده ام؟
مدیرانی که بازده بالایی دارند از خطاها برای سرزنش خود استفاده نمیکنند و خطاها را فرصتی برای پیشرفت خود در نظر می گیرند. اگر همه چیز در کار و فعالیت شما روان به نظر میرسد شاید به اندازه کافی نکوشیده اید تا با مشکلات تازه روبرو شوید و هدفهای کوچکی برای خود در نظر گرفته اید!
- نمودار J خود را رسم کنید.
ما اغلب به موضوع پیشرفت به مانند حرکت در خط مستقیم نگاه میکنیم ولی در عمل چنین نیست و هر پیشرفتی برگرده پیشرفت پیشین سوار میشود که نتیجهاش یک بهبود پیوسته و استوار است. رابطه کوششهای خلاقانه و پیشرفت هم پیچیده بوده و یک خط مستقیم ندارد. مثل حرف J . آغاز آن با یک خم تند پیش میرود که نشانه چالشها و عقب نشینیهای نخستین میباشد. بر پایه این گونه کوششها، حرکت رو بالا آسانتر میشود.
- به استقبال شکستهای تازه بروید.
در دنیای امروز، چنانچه پیوسته به کسب مهارتهای تازه نپردازیم بزودی از دایره بیرون میمانیم. برخی از سازمانها از کارکنان میخواهند تا یک رفتار شناخته شده را بارها و بارها بدون تغییر تکرار کنند. اما این به سود سازمان نیست. انجام تجربههای تازه در محیط کار، تنها راه افزایش مهارتهایی است که شما برای موثر و ارزشمند باقی ماندن نیاز دارید.
- به کوششها و نه تنها نتیجهها پاداش دهید.
نتیجهگرایی به عنوان یک ارزش در اکثر سازمانها تشویق میشود، شاید مهمترین هدف این باشد که کارکنان خود را در برابر دستاورد حاصله از کار انجام شده مسئول بدانند و کار خودرا صرفا یک وظیفه و رفع تکلیف ندادند. اگر مسیر فعلی آنها را به نتیجه مورد نظر نمیرساند، راههای جدید را کشف و خلق کنند. اما اگر همواره در سازمان فقط نتیجه مد نظر قرار گیرد، کارکنان به مرور محافظه کار شده و از برنامههایی حمایت میکنند که پیشتر آزمون پیروزی را از سر گذرانده باشند. تغییر رویکرد و پاداش دادن به کوششهای تازه، نشان از تشویق خلاقیت و تجربه نیازموده است.
شرکت شر پی رول که تدوین کنندهی صورت حسابهای پرداخت حقوق برای مشتریان است، به فهرست آخر سال خود یک مورد با عنوان “بهترین خطای تازه” نیز افزوده است. هر ساله در سه رده (طلا، نقره، برنز) برندگان توسط تیم مدیریت شرکت برگزیده شده و جایزه میگیرند. مایکل التر رییس هیات مدیره شرکت میگوید: ” چنانچه کارکنان را به خطر پذیری تشویق نکنید، همواره به صورت سازمانی در رتبه متوسط باقی خواهید ماند. تن دادن به خطاها، شهریهای است که برای رسیدن به پیروزی میپردازید.”
- اعتماد را در تیم خود ترویج کنید.
نتایج تحقیقات نشان میدهد در تیمهایی که روابط دوستانهتر است خطاها بیشتر است! زیرا در این تیمها افراد شجاعت بیشتری برای ابراز اشتباهات خود دارند. اگر فضای سازمان تیمهای کاری شما به شکلی است که افراد نگران سرزنش یا ارزیابیهای مدیر و همکاران هستند و این مساله منجر به مخفی کاری خطاها میگردد، باید برای تغییر شرایط اقدام کنید در غیر این صورت پیشرفتی در کار نخواهد بود.