بازگشت درآمد، بدون هزینه

کمبود نقدینگی؛ تابستان ۱۴۰۱، یکی از مراکز درمانی تخصصی کشور روزهای سختی را می‌گذراند. تخت‌ها پر بود، نوبت‌دهی فشرده انجام می‌شد و تیم درمان درگیر رسیدگی مداوم بود. فشار کاری کم نبود، اما آن‌چه بیش از همه نفس مجموعه را گرفته بود، کمبود نقدینگی بود. کارانه‌ها با تأخیر پرداخت می‌شد،

بدون پاسخ

۱۵ مهر ۱۴۰۴

فهرست مطالب

فهرست مطالب

کمبود نقدینگی؛

تابستان ۱۴۰۱، یکی از مراکز درمانی تخصصی کشور روزهای سختی را می‌گذراند. تخت‌ها پر بود، نوبت‌دهی فشرده انجام می‌شد و تیم درمان درگیر رسیدگی مداوم بود. فشار کاری کم نبود، اما آن‌چه بیش از همه نفس مجموعه را گرفته بود، کمبود نقدینگی بود. کارانه‌ها با تأخیر پرداخت می‌شد، پرداخت هزینه‌ها عقب می‌افتاد و هر تصمیم جدیدی با چرتکه و احتیاط گرفته می‌شد. همه‌چیز سرِ جای خود بود، اما چیزی در جریان مالی درست نمی‌چرخید.

تصمیمی جدی گرفته شد. باید با دقت بیشتری بر داشته‌ها و اندوخته‌ها تمرکز می‌شد. پروژه‌ای مشاوره‌ای آغاز شد تا با نگاهی دقیق‌تر به عملکرد موجود، مسیرهایی برای بهبود شناسایی شود. در این مسیر، چارچوب کارت امتیازی متوازن (BSC) کمک کرد تا شاخص‌ها بازخوانی شوند. در میان همه گزینه‌ها، یک عدد کوچک اما مهم بیش از بقیه جلب توجه می‌کرد: کسورات بیمه‌ای.

اصلاحات داخلی

نه ناشناخته بود، نه تازه. سال‌ها در گزارش‌ها تکرار می‌شد، اما این‌بار نگاه متفاوتی به آن شد. کاهش کسورات ساده‌ترین و سریع‌ترین راه برای بازگرداندن بخشی از منابع ازدست‌رفته به نظر می‌رسید. بنابراین اصلاحات داخلی آغاز شد؛ ثبت‌ها دقیق‌تر شدند، مستندات مرور و روش‌ها بازنگری شد. با این حال، هرچقدر هم تلاش کردند، عدد از ۵٪ پایین‌تر نیامد.

تصمیم تغییر کرد…

اینجا بود که تصمیم تغییر کرد. اگر راه از داخل باز نمی‌شود، شاید لازم است در را از بیرون باز کرد.
مدیریت و نظارت بر ثبت خدمات درمانی به یک شرکت متخصص سپرده شد؛ با قراردادی نتیجه‌محور: شرکت تنها زمانی سهمی می‌گرفت که کسورات کاهش یافته باشد، آن هم صرفاً از محل صرفه‌جویی. بدون پرداخت اولیه، بدون هزینه اضافه، فقط یک توافق ساده: اگر موفق شدی، سهمی داری.

فرایند به‌آرامی تغییر کرد. ثبت‌ها دقیق‌تر، خطاها کمتر و پیگیری‌ها جدی‌تر شد. چند ماه بعد، عدد کسورات از ۵٪ به ۳.۱٪ رسید. بدون توسعه فیزیکی، بدون نیروی اضافه، بدون بار تازه بر دوش تیم. فقط با بازطراحی یک فرایند که همیشه وجود داشت، اما کمتر دیده می‌شد.

این تجربه یادآور یک نکته ساده بود: همیشه لازم نیست راه‌حل‌ها بزرگ باشند.
اگر مسئله درست دیده شود، شاخص مناسب انتخاب گردد و اجرای کار به اهلش سپرده شود، حتی عددی کوچک هم می‌تواند گرهی بزرگ را باز کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تیم تحریریه تعالی‌سازان