انضباط کاری، نشانهای از ترس و بیاعتمادی؛
در بسیاری از سازمانها، نام کمیته انضباطی مترادف است با تذکر، تنبیه یا اخراج. در این بیمارستان هم همینطور بود. هر زمان نامهای از کمیته صادر میشد، همه میدانستند قرار است فردی بازخواست شود یا از ادامه همکاری بازبماند. همین نگاه، بهتدریج فضای روانی بیمارستان را سنگین کرده بود.
انضباط کاری، که قرار بود نظم ایجاد کند، ناخواسته به نشانهای از ترس و بیاعتمادی تبدیل شده بود.
در کنار این فضا، مسئله دیگری هم وجود داشت: نبود نظام مشخصی برای تشویق کارکنان. پاداشها نه بر اساس ضابطه، بلکه بیشتر به قدرت چانهزنی یا نظر شخصی مدیران وابسته بود. تلاشها دیده نمیشد و انگیزهها آرامآرام رنگ میباخت.
در یکی از جلسات مدیریتی، رئیس بیمارستان پیشنهادی داد که بعدها مسیر فرهنگ سازمان را تغییر داد:
«انضباط فقط به معنای تنبیه نیست. اگر کسی درست و خلاقانه کار میکند، همان کمیتهای که تذکر میدهد باید بتواند تشویق هم بکند.»
از همینجا تصمیم گرفته شد آییننامه انضباط کار بازنویسی شود؛ نه فقط برای کنترل رفتار، بلکه برای تقویت عملکرد. کمیتهای مامور تدوین آییننامه جدید شد. در نسخه تازه، تشویقها سطحبندی شدند:
سطح یک برای انجام درست وظایف،
سطح دو برای خلاقیت در کار،
و سطوح بالاتر برای ابتکارهایی که به بهبود خدمات منجر میشد.
تبدیل تشویقها به فرآیندی شفاف
نکته مهمتر، تبدیل تشویقها به فرآیندی شفاف بود. هر سه تشویق، منجر به دعوت فرد به کمیته انضباطی میشد، اما اینبار نه برای تذکر، بلکه برای قدردانی. اعضای کمیته مستندات را بررسی کرده و سطح تشویق را تعیین میکردند. هر سطح نیز بر اساس ضریب مشخصی به پایه حقوق فرد افزوده میشد.
این تغییر کوچک، اثر بزرگی داشت. کارکنان میدانستند مسیر تشویق روشن و قابل پیگیری است. فضای کمیته انضباطی از ترسناک به انگیزشی تغییر کرد. واژهای که روزی اضطراب میآورد، حالا با حس رضایت و افتخار همراه شده بود. نظم و انگیزه در کنار هم قرار گرفتند و عدالت جایگزین سلیقه شد.
قانون دیگر به معنای ترس نیست
بهمرور، نتایج در رفتار کارکنان و فضای عمومی بیمارستان دیده شد: نظم حفظ شد، روحیه بالا رفت و انگیزه برای بهبود عملکرد افزایش یافت.
این تجربه نشان داد که اگر انضباط با تشویق همراه شود، قانون دیگر به معنای ترس نیست؛ بلکه نشانهای از احترام به تلاش و تعهد است و همین احترام، پایه فرهنگ سازمانی پایدار خواهد بود.