ابراز قدردانی:
گاهی مفهوم قدردانی با تعریف و تمجید از کارهای دیگران اشتباه گرفته می شود. تعریف کردن، هر چقدر هم که مثبت باشد، نوعی قضاوت است.
تحقیقات نشان می دهد، اگر مدیری از کارکنانش تعریف کند، بیشتر کار می کنند. یا اگر معلم از دانش آموزان تمجید کند، بیشتر درس می خوانند. البته باید توجه داشته باشیم که دریافت کنندگان این تعاریف، فقط مدتی بهتر کار می کنند! وقتی بفهمند قدردانی ما با هدفی پنهان بوده، همه زیبایی آن محو می شود.
قدردانی ابراز شادی و سرور از روشی است که با آن زندگی مان غنی شده و شامل خود آن اتفاق موثر بر حال ما، احساس خوشایندی که در نتیجه آن تجربه کرده ایم و نیازی است که از این طریق محقق شده است. ممکن است همه اینها در قالب یک لبخند، متشکرم، ... خلاصه شود. ولی بهتر است راهی برای بیان هر سه پیدا کنیم.
دریافت قدردانی:
گاهی پذیرای قدردانی دیگران نیستیم، چون از اینکه لیاقتش را داریم یا نه مضطرب می شویم و یا از اینکه از ما چه انتظاری می رود نگران می شویم. از طرفی علی رغم ناراحتی از دریافت قدردانی، به نحو تناقض آمیزی، آرزومند تشخیص صادقانه و قدردانی هستیم. در واقع در موضع دریافت قدردانی ممکن است جایی مابین دو سر طیف خضوع ساختگی (بی اعتنا بودن) و احساس برتری (چون از ما قدردانی شده) قرار بگیریم، که البته نقطه تعادل پیامدهای خوشایندتری را به همراه خواهد داشت.
نیاز به قدردانی و نه ابراز محبت های عوام فریبانه، نه فقط در محل کار، بلکه زندگی خانوادگی را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. چقدر غم انگیز است با چنین بهانه هایی، فرصت قدردانی از کسانی که بیشترین تأثیر مثبت را بر زندگی ما داشته اند، از دست بدهیم:
- مطمئنم می داند چقدر برای من مهم است.
- اگر قدردانی ام را بگویم ممکن است معذب شود.
- کلمات نمی توانند حق مطلب را ادا کنند.
- ...
چه راههای خلاقانه ای برای قدردانی سراغ دارید؟